بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران میگذرد. چهار دههای که ایران با وجود همه کارشکنیها، تحریمها و دشمنیهای قدرتهای جهانی توانسته است افزون بر تحقق شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، به پیشرفتهای قابل توجهی در حوزههایی، از جمله علمی، فناوری، پزشکی، نانو، هستهای و... دست یابد. در این میان، برخی معتقدند وضعیت اقتصادی ایران در سالهای پس از انقلاب تفاوت چندانی با گذشته نکرده یا حداقل طی این سالها انقلاب به معنای واقعی کلمه در حوزه اقتصادی محقق نشده است. اگر چه یکی از ضعفهای کشور طی این سالها عدم استقلال اقتصادی و استقرار عدالت بوده است؛ اما به حتم پیشرفتهای این حوزه با سالهای قبل از انقلاب اسلامی ملت ایران قابل مقایسه نیست. رژیم شاه به ویژه از اوایل دهه 50 به پشتوانه دلارهای نفتی، حمایتهای گسترده بیگانگان و واردات بیحساب و کتاب کالاهای مصرفی و تجملاتی به کشور توانسته بود وضعیت اقتصادی بخشهایی از کشور، بهویژه گروههای وابسته به قدرت یا ساکنان مناطق مرفهنشین و شهری را خوب جلوه دهد؛ اما نگاهی دقیقتر به ساختارها و برنامههای اقتصادی، شاخصههای کلان اقتصادی و نحوه عملکرد مدیریت کلان کشور همگی از اوضاع رو به وخامت و منفی اقتصاد کشور در آن دوران حکایت دارد. در گزارش زیر برخی از این موارد را با ارائه ارقام و اعداد و بیان واقعیتهایی از اقتصاد ایران در دوران پهلوی بررسی کردهایم.
درآمدهای هنگفت نفتی و افزایش فقر
پیش از ورود به بررسی اقتصاد ایران در سالهای قبل از انقلاب لازم است به درآمدهای واقعی نفتی به منزله منبع اصلی درآمدی کشور برای اداره امور جاری و عمرانی کشور نگاهی بیندازیم. میان مردم معروف است که جهش درآمدهای نفتی ایران از دهه 50 شروع شده است. مبنای این قضاوت اشتباه، توجه به قیمتهای اسمی نفت خام بدون توجه به تنزیل تورم یا به عبارت سادهتر بدون توجه به قدرت خرید واقعی دلار است. با توجه به درآمدهای واقعی نفت در سال 1946 (1325 شمسی) ارزش واقعی نفت خام بیش از 20 دلار در هر بشکه بوده است که این رقم به سرعت به حدود 28 دلار میرسد. از سال 1974 (1353 شمسی) این رقم به سرعت از 40 دلار فراتر رفته و تا 120 دلار در هر بشکه افزایش پیدا میکند. در آن دوره به دلیل اندک بودن جمعیت کشور، ناچیز بودن تعداد وسایل نقلیه و اندک بودن ضریب نفوذ انرژیهای فسیلی در بخشهای اقتصادی و خانگی و استفاده بیش از 60 درصد جمعیت روستایی کشور از فضولات حیوانی و هیزم برای تأمین نیازهای انرژی، صادرات 6 میلیون بشکه نفت خام درآمد هنگفتی را در اختیار حکومت پهلوی قرار داد تا خرج برنامههای خود کند. درآمدهای نفتی در دهه 50 آنقدر بالا بود که محاسبات نشان میدهد تنها در پنج سال پایانی دوره پهلوی (بین سالهای 1352 تا 1357) با فرض قیمت اسمی نفت بیش از 200 میلیارد دلار و با لحاظ قیمت واقعی نفت بیش از 800 میلیارد دلار درآمد نصیب این رژیم شد. افزون بر موضوع درآمدهای نفتی ایران، مسئله بعدی جمعیت کشور در سالهای قبل از انقلاب است. در سال 1335 و در آغاز برنامههای توسعه رژیم پهلوی جمعیت کشور کمتر از 19 میلیون نفر بود. این رقم در سال 1355 و دو سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران، به 33 میلیون نفر رسیده بود که چیزی حدود یک سوم جمعیت کنونی کشور به شمار میرود؛ یعنی با 2/5 برابر صادرات نفت بیشتر و جمعیت کمتر از نصف که به زبان ساده به معنای درآمد نفتی مؤثر به میزان بیش از 6 برابر شرایط موجود است، نتیجهای جز واردات و مانورهای تجملی و توهماتی، چون «بهسوی تمدن بزرگ» برای کشور به بار نیامد.
سهم پایین صادرات غیر نفتی
در سال 1356 حجم کل تجارت خارجی کشور 21 میلیارد و 364 میلیون دلار بوده که از این میزان 20 میلیارد و 735 میلیون دلار صادرات نفتی و فقط 629 میلیون دلار را صادرات غیر نفتی تشکیل داده است. بهعبارت دیگر، آمارها نشان میدهد، مجموع صادرات غیرنفتی کشور در سال 1356 تنها سه درصد از کل صادرات کشور را تشکیل میداده، این در حالی است که در سال 1396 مجموع صادرات نفتی و غیرنفتی کشور معادل 96 میلیارد و 931 میلیون دلار بوده که از این میزان 50 میلیارد دلار صادرات نفتی و 46 میلیارد و 931 میلیون دلار را صادرات غیر نفتی تشکیل داده است. بر این اساس، در حال حاضر سهم صادرات غیر نفتی کشور از کل صادرات 48 درصد و سهم صادرات نفتی 52 درصد است. این یعنی میزان وابستگی کشور به درآمدهای نفتی و خامفروشی نفت در سالهای پیش از انقلاب و سال های پس از انقلاب به هیچ وجه قابل قیاس نیستند.
تراز منفی تجارت خارجی
بررسی آمار تجاری کشور در سال 1356 مؤید این موضوع است که کل صادرات غیر نفتی ایران در این سال حدود 629 میلیون دلار و حجم واردات کشور معادل 14 میلیارد و 771 میلیون دلار بوده است. بهعبارت دیگر، در سال 1356 میزان واردات 23/5برابر صادرات غیرنفتی ایران بوده است. مقایسه این آمار با آمار تجاری سال 1396 نشان میدهد، حجم کل واردات کشور معادل 54 میلیارد دلار و میزان صادرات غیرنفتی معادل 46 میلیارد و 931 میلیون دلار برآورد شده است. در واقع، میزان واردات کشور نسبت به صادرات غیرنفتی 1/2 برابر شده است. نکته قابل توجه در این زمینه مقایسه آمار تجارت خارجی ایران در سالهای 1340 تا 1357 است. براساس آمار به دست آمده، واردات ایران در سال 1340 حدود پنج برابر صادرات غیرنفتی ایران بود که با افزایش درآمدهای بیسابقه نفتی در سال 1352 این نسبت بهطور چشمگیری تغییر کرد تا جایی که در سال 1356 میزان واردات 23/5 برابر صادرات غیر نفتی شد؛ یعنی هر چقدر درآمدهای نفتی ایران در دهه 50 بیشتر شده است، میزان آسیبپذیری اقتصاد ایران افزایش یافته و اقتصاد کشور با افزایش درآمدهای نفتی وابستهتر شده است.
خط فقر و موضوع تورم
از اوایل دهه 50 بهدنبال جهش قیمت نفت، واردات به شکل بیسابقهای افزایش یافت. افزایش بیرویه واردات موجب تغییر الگوی مصرف مردم و رشد مصرفگرایی در قشرهای بالای جامعه شد. این در حالی بود که براساس آمار بانک جهانی، 46 درصد مردم ایران در سال 1356 زیر خط فقر بودند و 44 درصد مردم از سوءتغذیه رنج میبردند. واردات بیحساب مواد آرایشی و کالاهای تجملی، افزون بر اینکه عادت به مصرفگرایی را در قشر بالایی جامعه افزایش داد، هزینههای ارزی قابلتوجهی را نیز به کشور تحمیل کرد. بهعلاوه تغییر الگوی مصرف و عادت دادن مردم به استفاده از کالاهایی که امکان تولید آن در کشور نبود، اقتصاد و فرهنگ ایران را به غرب وابستهتر کرد. بررسی مجموع هزینههای مصرفی خانوارهای ایرانی از سال 1338 تا 1356 نشاندهنده رشد 15 برابری اینگونه هزینههاست.
اقتصاد پهلوی و شعار صنعتی شدن
در حالی که الگوی توسعه صنعتی ایران در زمان شاه مبنیبر الگوی جایگزینی واردات با اقلام صنعتی بود و از این رو نیز شهرنشینی و خروج مردم از روستاها از همان سالهای دهه 50 کلید خورد؛ اما بررسیها نشان میدهد از همان مقدار ناچیز صادرات غیرنفتی ایران در سال 1356 که حدود 629 میلیون دلار بود، فقط 26 درصد اقلام صادراتی و کالاهای صنعتی بود. در این دوران صادرات اقلام خام کشاورزی شامل برنج، دام، پوست دام، میوه و پنبه به ارزش 287 میلیون دلار 45/7 درصد از صادرات کل کشور را تشکیل داده بود و صادرات فرش به ارزش 106 میلیون دلار 17 درصد، مواد معدنی به ارزش 33 میلیون دلار 5/3 درصد و دیگر کالاها به ارزش 39 میلیون دلار 6/2 درصد از کل صادرات کشور را به خود اختصاص داده بود.
این در حالی بود که پهلوی با توهم صنعتی شدن کمکم کشاورزی را که تا پیش از این، درصد زیادی از تولید ناخالص ملی را در اختیار داشت، کنار گذاشت و اهمیت و سهم کشاورزی در اقتصاد ایران از دست رفت تا جایی که در سال 1356 فقط 9/31 درصد از تولید ناخالص ملّی، سهم کشاورزی بود.
این در حالی است که ترکیب اقلام صادرات غیرنفتی ایران در 9ماهه سال 1397 نشان میدهد، صادرات میعانات گازی به ارزش دومیلیارد و 776 میلیون دلار سهمی معادل 8/3 درصد از کل صادرات کشور را دارد. بر اساس این، صادرات محصولات پتروشیمی به ارزش 11 میلیارد و 455 میلیون دلار، 34/3 درصد از کل صادرات را تشکیل داده است. مضاف بر این، ارزش صادرات بخش صنعت در 9ماهه سال 1397 معادل 14 میلیارد و 920 میلیون دلار بوده که 44/7 درصد از کل صادرات کشور را تشکیل داده است. صادرات محصولات کشاورزی و محصولات معدنی نیز به ترتیب به ارزش دومیلیارد و 875 میلیون دلار و یکمیلیارد و 74 میلیون دلار سهمی معادل 8/7 درصد و 3/2 درصد از کل صادرات غیرنفتی کشور را به خود اختصاص داده است که تنوع در اقلام صادراتی ایران را نشان میدهد.